جدول جو
جدول جو

معنی لگد پرانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

لگد پرانیدن
لگد انداختن، لگد زدن، لگد پراندن
تصویری از لگد پرانیدن
تصویر لگد پرانیدن
فرهنگ فارسی عمید
لگد پرانیدن
(سَ بَ قِ / قَ زَ دَ)
لگد پراندن. رجوع به لگد پراندن شود
لغت نامه دهخدا
لگد پرانیدن
لگد انداختن
تصویری از لگد پرانیدن
تصویر لگد پرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لگد پراندن
تصویر لگد پراندن
لگد انداختن، لگد زدن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ بَ قَرْ را بَ / بِ زَ دَ)
لگد انداختن. لگد پرانیدن. رکل. (منتهی الارب) ، تن درندادن و امتناع ورزیدن. رام نشدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از لگد پراندن
تصویر لگد پراندن
لگد انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مگس پرانیدن
تصویر مگس پرانیدن
دور کردن مگس از حوالی خود، بیکار ماندن (ایهام) : (مصریان چو نپرانند مگس بادل تنگ زهر نوشان تو گر کام بشکر ندهند ک) (ظهوری ظنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لگد پرانی
تصویر لگد پرانی
عمل لگد پراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مگس پرانیدن
تصویر مگس پرانیدن
((~. پَ دَ))
کساد بودن بازار
فرهنگ فارسی معین